الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

نماز

 

نمازهای فرض وسنت براى مسلمانان در هر شبانه روز پنج وقت است كه عبارتند از:

 نماز صبح كه آنرا نماز فجر یا بامداد گویند، و نماز ظهر، و نماز عصر، و نماز مغرب، و نماز عشاء و یا خفتن.

1 ـ نماز صبـح: دو ركعت سنت و دو رکعت فرض است و وقت آن از طلوع فجر صادق یعنی فجر دوم ـ و آن روشنی است كه در آخر شب از جهت مشرق مى آید ـ تا طلوع آفتاب.

2 ـ نماز ظهر: چهار ركعت سنت چهار ركعت فرض ودو رکعت سنت است و وقت آن از اول زوال (مایل شدن) آفتاب از وسط آسمان شروع مى شود و تا هنگامی كه سـایهء هـر چـیز عـلاوه از سـایـهء اصلی آفتـاب یك بـرابـر آن شود ادامه دارد() .

3 ـ نماز عصر: چهار ركعت است و وقت آن بعد از انتهای وقت نماز ظهر شروع مى شود تا اینكه سایهء هر چیز دو برابر آن شود (و وقت ضرورت) تا قبل از غروب آفتـاب كه رنگ آن زرد شود ادامه دارد.

4 ـ نماز مغرب: سه ركعت فرض و دو رکعت سنت است و وقت آن از غروب آفتاب شروع شده وتا ناپدید شدن شفق سرخ ادامه دارد.

5 ـ نماز عشـاء چهار ركعت فرض دو رکعت سنت و سه رکعت وتر واجب است و وقت آن بعد از انتهای وقت مغرب تا یك سـوم شب و یا نیمه أول شب ادامه پیدا مى كند.

 

صفت و چگونگي نماز

 

بعـد از اتمام طهارت و پاكيزگي بـدن و محل نماز با صفتي كه ذكر كرديم انجام گرفت، و مسلمان از دخول وقت نماز مطمئن شد بطرف قبله كه خـانهء خـدا در مكـه است ايستاده و براي هر نمازي كه مى خواست بخواند اعم از فريضه و سنت و نافله در قلب خودش نيّت مى كند([3]) و سپس اعمال ذيل را انجام مى دهد:

1 ـ در حاليكه به سجده گاه خودش مى نگرد تكبير تحريمه ((الله أكبر)) مى گويد.

2 ـ در هنگام گفتن تكبيرة تحريمه هر دو دست خود را در تا برابر دو شانه و يا مقابل گوشها بالا مى برد.

3 ـ و سنت است كه بعد از تكبير تحريمه دعاي استفتاح نماز بخواند([4]) و بگويد: ((سبحانك اللهم وبحمدك وتبارك اسمك وتعالى جدك ولا إله غيرك)).

بار إلها! ما تو را منزه مى دانيم، و تو را حمد و سپاس مى گوئيم، و نام تو را برتر مى دانيم و هيچ معبـود بر حقي غير از تو وجود ندارد.

 

4 ـ سپس مى گويد: (أعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم).

پناه ميبرم به خدا از شر شيطان ملعون و نفرين شده، بنام خداوند بخشايندهء مهربان .

سپس سـورهء فاتحه را قراءت مى كند: )الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(2)الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ(3)مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ(4)إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ(5)اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ(6)صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ(7)( و بعد از آن مى گويد: ((آمين)).

[ستايش خداي راست، پروردگار جهانيان& بخشاينده مهربان& خداوند روزِ جزا& تنها تو را بندگي مى كنيم، و تنها از تو ياري مى جوييم& ما را به راهِ راست ره نما& راه كسانى كه به آنان انعام كرده اي(راه پيغمبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان)، نه آنان كه مورد خشم قرارگرفته اند(يهود)، و نه راه گمراهان(نصاري)].

((آمـين)) دعاي ما را بپذير، و ما را به راه راست پايدار گردان.

5 ـ سپس سوره اي از سوره هاي قرآن كه آنرا حفظ دارد قراءت مى كند مانند: )قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(1)اللَّهُ الصَّمَدُ(2)لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(3)وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ(4)(.

[بگو: خداوند است كه يگانه است & خداوند بى نياز است& نه(فرزند) زاده، و نه زاده شده است& و هيچ كس همتاي او(نبوده) و نيست].

يا سورهء: )إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ(1)وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا(2)فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا(3)(.

[چون نصرتِ الهي و فتح فرا رسد& و مردم را ببيني كه گروه گروه در دينِ خدا درمى آيند& پس پروردگارت را با ستايش(او) به پاكي ياد كن و از او آمرزش بخواه. بى گمان او توبه پذير است].

6 ـ بعد از آن به ركـوع رفته مى گويد: ((الله أكبر)) و دو دست خود را بر زانوي خود مى گذارد و مى گويد: ((سبحان ربي العظيم)) (پاك است پروردگار بزرگ من).

و سنت است كه سه بار يا بيشتر آنرا تكرار كند.

7 ـ سپس سر را از ركوع بلند كرده مى گويد: ((سمع الله لمن حمده)) (خدا مى شنود ـ و مى پذيرد ـ ستايش كسيكه او را ستايش نمايد)، خواه إمام باشد و يا منفرد (تنهاگذار).

و بعد از راست شدن و آرام گرفتن از ركوع مى گويد: ((ربنا ولك الحمد حمداً كثيراً طيباً مباركاً فيه ملء السموات وملء الأرض وملء ما بينهما وملء ما شئت من شيء بعد)).

(اي پروردگار ما! ستايش حقيقي ويژهء تو است، بيشترين و بهترين و مباركترين حمد و سپاسي كه آسمانها و زمين، و آنچه بين آن دو است، و آنچه تو خواهي پر شود از آن).

اما اگر مقتدي باشـد در اين هنـگام مى گويد: ((ربنا ولك الحمد ...)) تا آخر اين دعاء.

8 ـ سپس سـجـده كرده مى گويـد: ((الله أكبر)) و بر اعضاي هفتـگانه خود سـجده مى كند كه عبارتنـد از:

پيشاني با بيني، و كف هر دو دست، و هر دو زانو، و سر انگشتان دو پا، و مى گويد: ((سبحان ربي الأعلى ))، پاك است پروردگار بزرگ من.

سه بار و يا بيشتر آنرا تكرار مى كند، علاوه بر آن هر چه دوست داشت مى تواند دعا كند.

9 ـ سپس در حاليكه سر خود را از سجـده بلند مى كند مى گويـد: ((الله أكبر)) آنگاه بر پاي چپ خود مى نشيند و پاي راستش را نصب مى كند و دستهايش را روي ران و زانويش مى گذارد و مى گويـد: ((رب اغفر لي وارحمني وعافني وارزقني واهدني واجبرني)).

اي پروردگار من! از گناه و تقصيراتم درگذر، و بـه من رحم كن، و مرا عافيت ده، و مرا روزي عطا كن، و مرا هدايت فرما، ((واجبرني)): آنچه بر انسان مى گذرد از نقص در بـدن، مانند مريضي و امثال آن، و در دين، مانند كوتاهي كردن در اوامر و دستورات، و افراط (زياده روي) در محظورات كه آنرا جبران فرمايد.

10 ـ سپس در حالى كه ((الله أكبر)) مى گويد سجـدهء دوم را بجا مى آورد، آنچه در سجدهء أول انجام داده در سجدهء دوم نيز تكرارش مى كند.

11 ـ سپس ((الله أكبر)) گويان براي ركعت دوم بلند مى شود، بدين ترتيب ركعت أول تمام مى شود.

12 ـ سپس سورهء فاتحه و يك سوره (يا چند آيهء ديگر) از قـرآن مى خواند و به ركوع مى رود، از ركـوع بلند مى شود سپس عيناً مانند أول دو سجده مى كند.

13 ـ بعد از بلند شدن از سجـدهء دوم همچنانكه بين دو سجــده نشسته بـود مى نشيند و آنگاه ((التحيات)) را به اين ترتيب مى خواند: ((التحيات لله والصلوات والطيبات السـلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين، أشهد أن لا إله إلاَّ الله، وأشهد أنَّ محمداً عبده ورسوله)).

يعني (تمام تعظيم ها و نمازها و ساير پاكيها فقط از آن خداست، سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد اي پيامبر، و سلام بر ما باد و بر بندگان نيكوكار خدا، گواهي مى دهم كه جز خداي بر حـق معبودي نيست، و گواهي مى دهم كه محمد رسول و فرستاده اوست).

سپس اگر نماز دو ركعتي بود مانند نماز صبـح و جمعه و هر دو عيد، همچنان به نشستن خود ادامه مى دهد و نمازش را با خواندن اين درود كامل مى كند: ((اللهم صلِ على محمدٍ وعلى آل محمد كما صليتَ على إبراهيم وعلى آل إبراهيم إنَّك حميدٌ مجيد، وبارك على محمدٍ وعلى آل محمد كما باركتَ على إبراهيـم وعلى آل إبراهيم إنَّك حميدٌ مجيد)).

(بار إلها! درود و رحمت نازل فرما بر محمد و آل محمد، چنانكه بر إبراهيم و آل إبراهيـم رحمت فرستادي، تو ستايش شده و بزرگوار هستي). (پروردگارا! بركت نازل فرما بر محمد و آل محمد، چنانكه بر إبراهيم و آل إبراهيـم بركت نازل فرمودي، تو ستايش شده و بزرگواري). و از چهار چيز به خداوند پناه مى برد: ((اللهم إني أعوذ بك من عذاب جهنم، ومن عذاب القبر، ومن فتنة المحيا والممات، ومن فتنة المسيح الدجال)).

(خداوندا! من به تو پناه مى برم از عـذاب دوزخ، و عـذاب قبر، وفتنهء زندگي و برزخ، و فتنهء مسيح دجال). سپس آنچه از خير دنيا و آخرت بخواهد دعا مى كند، چه اينكه در نماز فرض، و چه در نماز سنت و نفل باشد.

آنگاه بسوي راست سلام مى دهد: ((السلام عليكم ورحمة الله))، همچنان بسـوي چپ: ((السـلام عليكم ورحمة الله)).

و اگر نماز سـه ركعت باشد مانند نماز مغرب، و يا چهار ركعت باشد مانند نمازهاي ظهر و عصر و عشاء بعد از التحيات ((الله أكبر)) گويان بلند مى شود و فقط سورهء الفاتحه را تلاوت مى كند.

سپس مانند دو ركعت أول ركوع و سجود مى كند، در ركعت چهارم نيز به همان ترتيب، بجز اينكه در وقت نشستن بطور متورك مى نشيند، يعني: پاي چپ خـود را زير پاي راست گذاشته و مقعد خود را بر زمين مى گذارد و پاي راست خود را نصب مى كند.

آنگاه بعد از ركعت سوم در نماز مغرب، و بعد از ركعت چهارم در نمازهاي ظهر و عصر و عشـاء تشهد أخير را مى خواند، و بر پيامبر (ص) درود مى فرستد، و اگر خواست دعا مى كند. سپس به دو طرفش مثل أول سلام مى دهد، بدين ترتيب تا اينجا نمازش تمام شده است


استخاره آنلاین با قرآن کریم


 
I Am Thankful ...
I have been loved.
There are those for whom no one has ever cared.


خدا را سپاس که کسی است که من را دوست داره
کسانی هستند که بود و نبود شان براى هیچکس مهم نیست .

I Am Thankful
I can see the beauty all around me.
There are those whose world is always dark


خدا را سپاس
من میتوانم تمام زيبايي های پیرامونم را ببینم
کسانی هستند که دنیا یشان همیشه تاریک و سیاه است

خلاصـــــــه غـــــزوات پيـــــامبر اســـــلام حضـــــرت محمـــــــــد

جنگ هاى پيامبر در راه اسلام.pdf
Adobe Acrobat Document 351.7 KB

ترجمه قرآن شريف بزبان فارسى

http://www.aviny.com/Quran/Farsi/Index.aspx

 


I am Thankful...
I can walk.
There are those who have never taken their first step.


خدا را سپاس
من میتوانم راه بروم ..کسانی هستند که هیچوقت نتوانسته اند. حتی یک قدم بردارند

تاريخ دين مقدس اسلام
تاريخ دين مقدس اسلام


I Am Thankful ...
I can work.
There are those who have to depend on others for even their most basic needs


من میتوانم کار کنم .کسانی هستند که برای رفع کوچکترین
نیازهای روزمره شان هم به دیگران محتاج اند

شما ميتوانيد قرآن شريف را بصورت آنلاين در اينجا بخوانيد

شما ميتوانيد غرآن شريف را بصورت آنلاين در اينجا بخوانيد

شما ميتوانيد قرآن شريف را انجا بشنوييد

Listen Quran Online

کلمه اسلام یعنی چه؟

اگر به فرهنگ لغات مراجعه کنیم، معنی کلمه اسلام عبارت است از: فرمانبردارى, فرو تنی، گردن نهادن، تسلیم شدن، اطاعت از امر فرمانده و نهی او بدون اعتراض، عبادت خالصانه برای او، تأیید کردن و باور داشتن به او. در نهایت اسلام به اسمی تبدیل شده برای دینی که محمّد(صلی الله علیه و آله وسلّم ) آن را آورده است.

 

پينج  بنا  اسلام

١ــ  کلمه        ٢ــ نماز        ٣ــ روزه        ٣ــ  ذ کات         ٥ــ  حج

 

چهار کتاب آسمانى که مسلمانان به آن ايمان دارند

 

١ ــ انجيل     ٢ ــ  تورات      ٣ ــ  زبور    ٤ــ  قرآن

 

خلفاى راشدين

١ــابوبکر             (٦٣٢ ـــ٦٣٤) ميلادى

٢ــ عمر               (٦٣٤ـــ٦٤٤) ميلادى

٣ــ عثمان            (٦٤٤ـــ٦٥٦ ) ميلادى

٤ــ على              ( ٦٥٦ـــ٦٦١ ) ميلادى 


تلاوت سى سپاره قرآن کريم توسط قارى استاد برکت الله سليم و ترجمه فارسى آن 

https://www.getreligion.org/wp-content/photos/2010/12/Coran-Koran-Quran-Book.jpg

جمع آوری قرآن

قرآن كریم سه بار مورد جمع آوری و تنظیم قرار گرفته است .

الف ) در زمان حضرت رسول:  آن حضرت به امیرمومنان دستور فرمودند تا قطعات مختلفی را كه آیات الهی بر روی آنها  نوشته شده بود جمع آوری و حفظ نمایند . جمع آوری بشكل امروزی در زمان آنحضرت صورت پذیرفته است .

ب ) در زمان ابوبكر خلیفه اول: در سال 12 هجری و بدلیل كشته شدن بسیاری از حافظان قرآن كریم در جنگ یمامه و احتمال از بین رفتن قرآن خلیفه اول دستور داد تا به سرپرستی زید بن ثابت قرآن كریم در یك مصحف جمع آوری و نسخه هایی از آن تهیه و به اطراف فرستاده شود .

ج ) در زمان عثمان خلیفه سوم: به علت گسترش سرزمین اسلام در زمان خلیفه سوم و نبودن نقطه و اعراب در قرآن كه موجب اختلاف در قرائت آن شده بود عثمان دستور داد كلیه قرآنهای موجود جمع آوری شده و سپس هیاتی را به سرپرستی زید ین ثابت مامور نمود تا مجددا قرآن تنظیم گردد . در این هیات حضرت امیر  نیز حضور داشتند . قرآن فعلی حاصل كار هیات یاد شده است . در آن زمان چند نسخه از آن تهیه و به شهرهای مكه ، شام ، مدائن ، كوفه و یمن فرستاده شد .

هم اكنون نسخی از موارد یاد شده در موزة ملی پاریس و آستان قدس رضوی موجود است . لازم بذكر است در اینجا از مصحف علی یاد كنیم كه آن حضرت قرآن را بترتیب نزول سوره ها و آیات تنظیم فرمودند و بدنبال آن بیانات و تفاسیری را كه آن حضرت از رسول خدا درباره هر یك از سوره ها و آیات شنیده بودند بعنوان تفسیر و توضیح آورده بودند كه این مصحف مورد قبول خلفا قرار نگرفت و آن حضرت آنرا تحویل ائمه بعد از خود دادند


طريقه اداى نماز هاى پنجگانه بصورت مفصل و توضحى براى نوجوانان

نماز هاي پينجگانه.rtf
Text Document 92.5 KB

فوايد اداى نماز وآثار بهداشتى آن

اثار نهداشتى نماز.doc
Microsoft Word Document 86.5 KB

 

داستان حضرت ابراهيم

 

آنچه از قرآن کريم در اين باره استفاده مي شود اين است که؛ ابراهيم(ع) از اوان طفوليت تا

 وقتي که به حد تميز رسيده در نهانگاهي دور از جامعه خود مي زيسته است. در دوران نوجواني از نهانگاه خود به سوي قوم و جامعه اش خارج شد و به پدر خود پيوست و ناظر بت پرستي پدر و همه مردم شد. حضرت چون داراي فطرتي پاک بود و خداوند متعال هم با ارائه ملکوت، تاييدش نموده و کارش را به جايي رسانده بود که تمامي اقوال و افعالش موافق با حق شده بود، اين عمل را از قوم خود نپسنديد و نتوانست ساکت بنشيند، لاجرم به احتجاج با پدر خود (1) پرداخته او را از پرستش بت ها منع و به توحيد خداي سبحان دعوت نمود تا خداوند او را به راه راست هدايت نموده از ولايت شيطان دورش سازد. پدر وقتي ديد ابراهيم به هيچ وجه از پيشنهاد خود دست برنمي دارد او را از خود طرد نمود و به سنگسار کردنش تهديد کرد.
ابراهيم(ع) در مقابل اين تهديد و تشديد از در شفقت و مهرباني وارد شد و چون ابراهيم مردي خوش خُلق و نرم زبان بود، در پاسخ پدر نخست بر او سلام کرد و سپس وعده استغفارش داد و در آخر گفت: در صورتي که به راه خدا نيايد او و قومش را ترک گفته ولي به هيچ وجه پرستش خدا را ترک نخواهد کرد. (2)
از طرفي ديگر با قوم خود نيز به احتجاج پرداخته و درباره بت ها با آنان گفتگو کرد. (3) با اقوام ديگري هم که ستاره، آفتاب و ماه را مي پرستيدند احتجاج نمود تا اين که آنان را نسبت به حق ملزم کرد و داستان انحرافش از کيش بت پرستي و ستاره پرستي همه جا منتشر شد.(4)
روزي که مردم براي انجام مراسم ديني خود همه به خارج شهر رفته بودند ابراهيم(ع) به عذر کسالت، از رفتن با آنان تخلف نمود و تنها در شهر ماند وقتي شهر خلوت شد به بتخانه شهر در آمد و همه بت ها را خُرد نمود و تنها بت بزرگ را باقي گذاشت. وقتي مردم به شهر باز آمده و از داستان با خبر شدند در صدد جست و جوي عامل آن برآمدند. سرانجام گفتند: اين کار همان جواني است که «ابراهيم» نام دارد.
ناچار ابراهيم را در برابر چشم همه احضار نموده و او را استنطاق کرده پرسيدند آيا تو با خدايان ما چنين کردي؟ ابراهيم(ع) گفت: اين کار را بت بزرگ کرده است اگر قبول نداريد از خود آنها بپرسيد تا اگر قدرت حرف زدن دارند بگويند چه کسي به اين صورتشان درآورده است؟
ابراهيم(ع) قبلاً به همين منظور تبر را به دوش بت بزرگ نهاده بود تا خود شاهد حال باشد. او مي دانست که مردم درباره بت هاي خود قايل به حيات و نطق نيستند وليکن مي خواست با طرح اين نقشه زمينه اي بچيند که مردم را به اعتراف و اقرار بر بي شعوري و بي جاني بت ها وادار سازد. لذا مردم پس از شنيدن جواب ابراهيم(ع) به فکر فرو رفته به انحراف خود اقرار نمودند و با سرافکندگي گفتند: تو که مي داني اين بت ها قادر بر تکلم نيستند.
ابراهيم(ع) که غرضي جز شنيدن اين حرف از خود آنان نداشت بي درنگ گفت: آيا خدا را رها کرده و اين بت ها را که جماداتي بي جان و بي سود و بي زيانند؛ مي پرستيد؟ اف بر شما و بر آنچه مي پرستيد! آيا تفکر نمي کنيد؟ و چيزهايي را که خود به دست خودتان مي تراشيد؛ مي پرستيد! و حاضر نيستيد خدا را که خالق شما و خالق همه مصنوعات شما (يا اعمال شما) است بپرستيد؟
مردم گفتند: بايد او را بسوزانيد و خدايان خود را ياري و حمايت کنيد. به همين منظور آتشخانه بزرگي ساخته و دوزخي از آتش افروخته و در اين کار براي رضاي خاطر خدايان همه تشريک مساعي نمودند و وقتي آتش، شعله ور شد ابراهيم(ع) را در آتش افکندند، خداي متعال آتش را براي او خنک گردانيد و او را در شکم آتش سالم نگهداشت و کيد کفار را باطل نمود. (5)
ابراهيم(ع) در خلال اين مدت با نمرود هم ملاقات نمود او را نيز که ادعاي ربوبيت داشت مورد خطاب و احتجاج قرار داد و به وي گفت: پروردگار من آن کسي است که بندگان را زنده مي کند و مي ميراند. نمرود از در مغالطه گفت: من نيز زنده مي کنم و مي ميرانم؛ هر يک از اسيران و زندانيان را که بخواهم رها مي کنم و هر که را که بخواهم به قتل مي رسانم.
ابراهيم به بيان صريح تري (که راه مغالطه را بر او مسدود کند) احتجاج نمود و گفت: خداي متعال آن کسي است که آفتاب را از مشرق بيرون مي آورد، تو اگر راست مي گويي از اين پس کاري کن که آفتاب از مغرب طلوع کند. در اين جا نمرود کافر مبهوت و سرگشته ماند. (6)
پس از آن که ابراهيم(ع) از آتش نجات يافت باز هدف خود را تعقيب نمود و مردم را به دين توحيد و دين حنيف دعوت نمود و عده کمي به وي ايمان آوردند. (7)
قرآن کريم از آن جمله لوط و همسر ابراهيم(ع) را اسم مي برد. اين بانو همان زني است که ابراهيم(ع) با او مهاجرت کرد و پيش از بيرون رفتن از سرزمين خود به اراضي مقدس، با او ازدواج کرده بود. (8)
ابراهيم(ع) و همراهانش در موقع بيرون شدن از وطن خود از قوم خود تبري جسته و شخص او از آزر که او را پدر ناميده بود و در واقع پدرش نبود(9) بيزاري جسته و به اتفاق همسرش و لوط به سوي ارض مقدس هجرت کردند تا در آن جا بدون مزاحمت کسي و دور از اذيت و جفاي قومش به عبادت خداوند مشغول باشند. (10)
پس از اين دعا بود که خداي تعالي او را با اين که به حد شيخويت و کهولت رسيده بود به تولد اسحاق و اسماعيل و از صلب اسحاق به يعقوب بشارت داد و پس از مدت کمي اسماعيل و بعد از او اسحاق به دنيا آمدند و خداوند - همان طوري که وعده داده بود - برکت را در خود او و دو فرزندش و اولاد ايشان قرار داد و مبارک شان ساخت.
ابراهيم(ع) به امر پروردگار خود به مکه - که دره اي عميق و بي آب و علف بود - رفت و فرزند عزيزش اسماعيل را در سن شيرخوارگي در آن مکان مخوف منزل داده و خود به ارض مقدس مراجعت نمود. اسماعيل در اين سرزمين نشو و نما کرد و اعراب چادرنشين اطراف به دور او جمع شده و بدين وسيله خانه کعبه ساخته شد.
ابراهيم(ع) گاهگاهي پيش از بناي مکه و خانه کعبه و پس از آن به مکه مي آمد و از فرزندش اسماعيل ديدن مي کرد. (11) تا آن که در يک سفر مامور به ساختن خانه کعبه شد لذا به اتفاق اسماعيل اين خانه را بنا نهاد و اين اولين خانه اي است که از طرف پروردگار ساخته شد و اين خانه مبارکي است که در آن آيات بينات و در آن مقام ابراهيم است و هر کس درون آن داخل شود از هر گزندي ايمن است. (12)
ابراهيم(ع) پس از فراغت از بناي کعبه دستور حج را صادر نموده و آيين و اعمال مربوط به آن را تشريع نمود.(13)
آنگاه خداي تعالي او را مامور به ذبح فرزندش اسماعيل نمود. ابراهيم(ع)، اسماعيل(ع) را در انجام فرايض حج شرکت مي داد، موقعي که به سعي رسيدند و مي خواستند که بين صفا و مروه را سعي کنند اين ماموريت ابلاغ شد و ابراهيم(ع) داستان را با فرزندش در ميان گذاشت و گفت: فرزند عزيزم! در خواب چنين مي بينم که تو را ذبح و قرباني مي کنم نيک بنگر و نظرت را بگو .
عرض کرد: پدر جان! هر چه را که مامور به انجامش شده اي انجام ده و ان شاءالله به زودي خواهي ديد که من مانند بندگان صابر خدا چگونه صبري از خود نشان مي دهم.
پس از اين که هر دو به اين امر تن در دادند و ابراهيم(ع) صورت جوانش را بر زمين گذاشت وحي آمد که: اي ابراهيم! خواب خود را تصديق کردي و ما به همين مقدار از تو قبول کرديم و ذبح عظيمي را فدا و عوض او قرار داديم. (14)
آخرين خاطره اي که قرآن کريم از داستان ابراهيم(ع) نقل نموده دعاهايي است که ابراهيم(ع) در بعضي از سفرها در مکه داشته و آخرين دعايش اين است: پروردگارا! پدر و مادر من و کساني را که ايمان آورده اند در روز حساب بيامرز. (15)

منبع : dostan.net


تصاوير قديمى از خانه کعبه شريف