مثل فرانسوی : شوهر و بچه را هرچه در بازی های خود آرام بگذارید بیشتر به شما محبت پیدا میکنند .
ضرب المثل هاى عاميانه و اصيل افغانى که دنياى از مفاهيم و معانى در آن نهفته است
بخش دوم ضربالمثهاى عاميانه افغانى
١ــ دنياره که او (آب) بگيره مرغاوى (مرغآبى) ره تا بند پايش اس
٢ــ افتاوه (آفتانه) خرچ ليم
٣ــ افتاوه ره بيار و عوضه پر کو
٤ــ به حلوا حلوا گفتن دهن شيرين نميشه
٥ــ آب اگر صدپاره شود باز باهم آشناست
٦ــ پيش از مردن کفن پاره کدن
٧ــ مرغ دزد سر خود پر داره
٨ــ به لق لق سگ دريا مردار نميشه
٩ــ يار قديم اسپ زين کده اس
١٠ــ حق گرفته ميشه داده نميشه
١١ــ مسجده ويران کو راه ره آباد کو
١٢ــ زخم بد جور ميشه ولى گپ بد فراموش نميشه
١٣ــ از گپ گپ ميخزه
١٤ــ کار امروزه به فردا نگذار
١٥ــ جاى ميسوزه که آتش بالايش اس
١٦ــ قصاب آشنا ميپاله
١٧ــ نه آنقدرشيرين شو که بخورندت و نه انقدر شور که دور بيندازندت
١٨ــ مردا ره لفظ اس و زنهاره وعده
١٩ــ دل شير ندارى سفر عشق مکن
٢٠ــ سر بد ده بلاى بد
٢١ــ سنگ در جايش سنگين اس
٢٢ــ دروغگوى حافظه نداره
٢٣ــ منزل دروغ کوتاه س
٢٤ــ حقيقت جاى خوده ميگره
٢٥ــ پشيمانى سودى نداره
٢٦ــ سخن گفتن اگر نقره س خاموشى طلاس
٢٧ــ حمامى ره صد خروار او (اب) گنده بکاراس
٢٨ــ صد گلخندى ره آشنا شديم يک حمامى ره نى
٢٩ــ جلو ضرر ره هر وقت بگيرى مفاد کدى
٣٠ــ جواب ابله خاموشى س
٣١ــ حق خدا و حق همسايه
٣٢ــ عقل به سر اس نى نه سن
٣٣ــ چيزى که سر عام سر مام
٣٤ــ اوه (آب) خيط کو و ماهى بگير
٣٥ــ او (آب) از بالا خيط اس
٣٦ــ ده خمير موى پاليدن
٣٧ــ دايه ى مهربانتر از مادر
٣٨ــ به تنگ آمد به جنگ آمد
٣٩ــ تجربه پدر کيمياست
٤٠ــ ماهى ره هر وقت از او (آب) بگيرى تازه س
٤١ــ خاک خشک ده ديوار نميگيره
٤٢ــ خنده نمک زنده گى ست
٤٣ــ زوريم ده خر نميرسه ميزنم ده پالان خر
٤٤ــ آدم بيکار يا غر (دزد) شود يا بيمار
٤٥ــ اي گز و اي ميدان
٤٦ــ بارکج به منزل نميرسه
٤٧ــ از خيرات کرم کدوام او (آب) ميخوره
٤٨ــ خربوزه از خربوزه رنگ ميگيره آدم از آدم
٤٩ــ ده جوى که او (آب) رفته با ز ميره
٥٠ــ قطره قطره دريا ميشه
٥١ــ دشمن دانا بهى از نادان دوست
٥٢ــ کم خوردن آهو پريدن زياد خوردن ماهى تپيدن
٥٣ــ هرروز خو عيد نيس که کلچه بخورى
٥٤ــ به گفتار ملا بکو ولى به کردارش نى
٥٥ــ پرسيدن عيب نيس بلکه ندانستن عيب اس
٥٦ــ آفت نرسد گوشه ى تنها را
٥٧ــ عجله کارى شيطان اس
٥٨ــ بزک بزک نمير که جووى لغمان ميرسه
٥٩ــ جايى که دل ميره پاى ميره
٦٠ــ بز بپاى خود و گوسپند بپاى خود آويزان اس
٦١ــ با يک تير دو فاخته ره ميزنه
٦٢.. نان پياز پيشانى واز (باز)٠
٦٣ــ دنيا به اميد خورده شده
٦٤ــ از تورمچى چى ميره يک پف
٦٥ــ صد سره تر کده يکى شه کل نى
٦٦ــ مشک آن بود که خود بويد نه آنکه عطار گويد
٦٧ــ جاى که سنگ اس ده پاى لنگ اس
٦٨ــ کى ميگه که دوغ مه ترش اس
٦٩ــ برگ سبز تحفه درويش
٧٠ــ در بين کور ها يک چشمه پاچا س
٧١ــ خون با خون شسته نميشه بلکه خون با آب شسته ميشه
٧٢ــ نو آمد ده بازار کونه (کهنه) شد دل آزار
٧٣ــ به آذان غريب کسى نماز نميخواند
٧٤ــ هم خرما و هم ثواب
٧٥ــ وقت يعنى طلا
٧٦ــ ده يخ نوشتن و ده افتو ماندن
٧٧ــ هر چاته خپل وطن کشمير دى
٧٨ــ اول حان پسى جهان
٧٩ــ قدر يک سيب که ندانى کل باغه که برت ببخشند بى فايده س
٨٠ــ قدر زر زرگر ميدانه
س ــ ف
بخش اول
١ــ پول گرد بازار دراز
٢ ــ چراغ که در خانه بسوزد مسجد ه صبر است
٣ ــ نزن بدرى کس به انگشت که نزند بدرت بمشت
٤ ــ کل طبيب شود اول سر خوده تداوى کنه
٥ ــ مشت بسته هزار دينار
٦ــ در خانه اگر کس است يک حرف بس است
٧ــ بار کج بمنزل نميرسد
٨ــ کوه هر چه بلند باشه سر خود راه داره
٩ــ مهمان که از در برسه نانش از دروازه ميرسه
١٠ــ صداى دول از دور خوش است
١١ــ ده صحرا کووش کنه نعمت است
١٢ ــ کور خود بيناى مردم
١٣ــ آش مردا دير پخته ميشه
١٤ــ چاى نخورده جنگ نميشه
١٥ــ شير خانه روباى بيرون
١٦ــ دل دروگر که به کار نشه داس خوده ده کلوخ تيز ميکنه
١٧ــ از کلوخ آتش پريد
١٨ــ جنده باشه گنده نى
١٩ــ شوليته بخور پرديته بکو
٢٠ــ غم ندارى بز بخر
٢١ــ صد زدن زرگر يک زدن آهنيگر
٢٢ــ گاو غريب ده روز خيرات گم ميشه
٢٣ــ بخاطر دوست سگ او نيکوست
٢٤ــ مهمان مهمانه خوش نداره صاحب خانه هر دويشه
٢٥ــ ملخک جستى جستى آخر بدستى
٢٦ــ از دوست يک اشاره و از ما به سر دويدن
٢٧ــ نه سير خورديم نه دانم بوى ميته
٢٨ــ مار هر کجا کج بره ده خانيش راست ميره
٢٩ــ چيزى که عيان اس چى حاجت به بيان اس
٣٠ــ از شار (شهر ) برآ ى از نرخ نى
٣١ــ ده جان جور شاخک شاندن
٣٢ــ داشته آيد بکار گر چه بود زهر مار
٣٣ــ باهر چه بازى با ريشى بابام بازى
٣٤ــ به حلوا حلوا گفتن دهن شيرين نميشه
٣٥ــ آسمان که ميغره همو قدر نميباره
٣٦ــ کوه به کوه نميرسه ولى آ دم به آدم ميرسه
٣٧ــ از ريگ روغن ميکشه
٣٨ــ درد بد دواى بد
٣٩ــ مهمانه مهمانوار صاحب خانه ره چرب تر
٤٠ــ تخته که به تخته جور بيايه عاجت نجار نيست
٤١ــ همو آش و همو کاسه
٤٢ــ جم کدن موزى خوردن غازى
٤٣ــ خدا ناديده ره روز نته پاى کنده ره موزه
٤٤ــ جزاى (سزاى ) قروت او (آب) گرم
٤٥ــ او آ(ب ) که از سر پريد چه يک نيزه چه صد نيزه
٤٦ــ برى خود آش بريده نميتانه برى ديگا سميان مي بوره
٤٧ــ بيرونش مردمه کشته درونش خودشه
٤٨ــ او ( آب ) تا گلون بچه زير پاى
٤٩ــ صدا از يک دست بلند نميشه
٥٠ــ مال ته هوش کن همسايته دزد نگير
٥١ــ مربى دارى مربا بخور
٥٢ــ چاه کن در چاه ست
٥٣ــ مرغ زيرک ده دو حلقه گير است
٥٤ــ گشنه ره خو ميبره ولى آموخته خوره نى
٥٥ــ يکى ره ده ده راه نميدادند ميگفت اسپ مره ده خانه ملک بسته کنيد
٥٦ــ پنج انگشت باهم برادر است ولى برابر نى
٥٧ــ ده جنگ نان و حلوا بخش نميشه
٥٨ــ پايته برابر گلمت دراز کو
٥٩ــ صبر تلخ است ولى بهر شيرين داره
٦٠ــ تا که احمق در جهان است مفلس در نميمانه
٦١ــ به در ميگم ديوار تو بشنو
٦٢ــ هر سخن جاى دارد و هر نقطه مکانى
٦٣ــ سوزنه ده جان خود بزن و جوال دوزه ده جان ديگا
٦٤ــ پيشت بشينم ريشت بکنم
٦٥ــ آفتاب به دو انگشت پت (پنهان ) نميشه
٦٦ــ دل به دل راه داره
٦٧ــ چرا عاقل کند کارى که بار آرد پشيماًنى
٦٨ــ درخت ميگه دسته از خودم نباشه تيشه مرا زده نميتانه
٦٩ــ او (آب )از روى کاسه خورده ميشه
٧٠ــ گره که بدست باز ميشه به دندان باز ش نکو
٧١ــ ديوالها موش داره موشهام گوش
٧٢ــ مال مردم دلى بيرحم
٧٣ــ کفر که از قبله خيزد کجا ماند مسلمانى
٧٤ــ سفر و عسکرى مرده مرد ميسازه
٧٥ــ پس پيرى و محرکه گيرى
٧٦ــ دورى و دوستى
٧٧ــ پشت هر تاريکى روشني ست
٧٨ــ اگر خواهى نشوى رسوا همرنگ جماِ عت باش
٧٩ــ نوکر نو آهو ره ميگره به دو
٨٠ــ به تنبل که کار گفتى نصيحت پدرانه ميکنه
٨١ــ همه ره مار ميگزه ماره بقه کور
٨٢ــ برادر به برادر حسابش برابر
٨٣ــ از ديوار شکسته و زن شليته حذر کن
٨٤ــ ديوانه ده کار خود هوشياراس
٨٥ــ هر کى را دردى رسد ناچار گويد واى
٨٦ــ از ملا و ايقه طالع
٨٧ــ زمستان ميره روى سياهى به ذغال ميمانه
٨٨ــ دويدن افتادن داره
٨٩ــ پالوان زنده خوش اس
٩٠ــ پالوان که خوييد ميگه چوته يم تنگ بود
٩١ــ راز مردا پوشيده س
٩٢ــ هر کس دندان گوساليشه خودش خوب ميشناسه
٩٣ــ نان گداى باشى جاى گداى نى
٩٤ــ زمين سخت و آسمان دور
٩٥ــ حوت اگه حوتى کنه موش (ميشها ) ها ره ده قوطى کنه
٩٦ــ شب که در ميان اس خدا مهربان اس
٩٧ــ همه ره برق ميگيره ماره الکين
٩٨ــ شتره گفتن چرا پشتت کج اس گفت کجايم راست اس که پشتم باشه
٩٩ــ آب در کوزه و من تشنه لبان ميگردم يار در خانه و من گرد جهان ميگردم
ـ١٠٠ دير رسيدن بهى از نرسيدن اس
س ــ ف